رشته ای سه ساله کنج خرابه را آب جارو می کند . امشب خرابه میهمان دارد و تنها اوست که خبر آمدنش را می داند . خرابه نشینان ، که زخم خوردگان دوران غربتند ، بی خبر از همه جا ، محو جنب و جوش فرشته اند و با تعجب از هم علتش را می پرسند .
چه شده و چه کسی قرار است به خلوت خرابه پا گذارد ؟ چگونه است که تنهای تنها ، فرشته ی سه ساله صدای قدمهایش را شنیده ؟ همان که پرسوخته ترین بوده و در میان امواج متلاطم روزگار ، آشفته ترین ساحل را تجربه کرده .
اما او ، بی توجه به اطرافیان و نگاه پر از تعجبشان ، سرگرم چیدن بساط میهمانی است و می داند که چه می کند . فرشته ، دلش حال و هوای آسمان گرفته و می خواهد چنان به استقبال میهمانش برود تا دیگر توان دل کندن از او را نداشته باشد و با یارش تا آسمانها پر باز کند . این شاید آخرین فرصت پرواز برای پرشکسته ترین فرشته باشد و او باید قدر این فرصت گرانبها را بداند ؛ که می داند .
در کنج خرابه برای شستشوی رویش آبی می طلبد و هنگام رویت آب ، می رود در دل خاطرات آن ظهر حزن انگیز ، عمو ، عطش ، ...
از آب دست می کشد و مخفیانه ، نیم نگاهی به لباسش می کند ! ای کاش برای چنین میهمانی بزرگی ، بهترین لباسها را به همراه داشتم ، اما ...
اندکی به فکر فرو می رود ؛ آری ، برای خوش آمدگویی چه زیباست با آنچه میهمان قبلا برایش هدیه آورده ، خود را بیاراید . اما نه ؛ هدیه ی میهمانش مفقود شده ، به غارت ، گوشواره اش ...
گاهی آسمان دیدگانش ابری و بارانی می شود و گاهی حال و هوای لبانش سرشار از شادمانی . می گرید از اینکه در کنج خرابه نمی تواند آنگونه که شایسته ی اوست پذیرای میهمانش باشد و می خندد چون می داند که امشب شب پرواز است ...
خورشید به غربی ترین نقطه رسیده و آسمان ، غم غروبش را به دل خرابه نشینان جاری نموده . غروب خرابه مرگ آور است و خراباتیان زانو در بغل ، آنچه بر سرشان آمده را برای چندمین بار مرور می کنند .
اما ، فرشته امشب شادمان است و بی آنکه دست به دیوار شود و پر شکسته اش را بر شانه ی دیگران بگذارد ، به همه سرکشی می کند و بشارت می دهد : به دلم برات شده ...
شب از نیمه گذشت و میهمانی به آخر رسید و فرشته ای دیگر ، پر پرواز گرفت و با میهمانش رفت تا آسمانها ؛ تا خدا ...
آری ؛ فرشته یک منتظِر بود و آیین چشم انتظاری را می دانست . او چنان در پی دلدارش ، کوچه به کوچه ، مجلس به مجلس ، خرابه به خرابه ، راه پیمود تا منتظَرش را نه با پا ، بلکه با سر به دیدارش کشاند . او می دانست که طی طریق انتظار با خمیدگی و خمودگی ممکن نیست ؛ در جاده ی انتظار باید ایستاده ماند ...
گاهی درتاریخ، انسانهای بزرگ و ارجمندی یافت می شوند که مدال افتخار انسانیت را می گیرند و بر قله رفیع شکوه و جلال می ایستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگی شان برای همیشه در پیشانی تاریخ می درخشد و همواره الگویی بزرگ برای انسانهای حقجو می شوند. این افراد برای خود آفریده نشده اند بلکه متعلق به همه نسل های بعد از خود هستند.
حضرت زینب (س)، دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزی از این افراد می باشد. زندگی سراسر حادثه و مصیبت ایشان که با حادثه جانسوز کربلا گره خورده، تبیین کننده اهداف نهضت عظیم عاشورا و رسالت جدّ بزرگوار و امامان خویش است.
زینب (س) پس از شهادت برادر عهده دار رسالتی بزرگ می شود، سرپرستی زنان و کودکان و از همه مهمتر رساندن پیام عاشورا به گوش مردمان فریب خورده و غافل از حق و باطل.
زینب (س) مادر عاشوراست. نهضتی که امام حسین (ع) آن چنان عمیق و وسیع و ماندگار، با آنهمه شکوه و زیبایی، از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا، آورد و سرانجام از اول محرم سال 61 ه.ق. تا روز عاشورای همان سال در سرزمین کربلا شکل گرفت و به ثمر رسید. سپس زینب(س) بود که عهده دار نگهداری و رساندن پیام و رسالت برادر - اهداف قیام عاشورا- گردید و آن را به کوفه و شام و مدینه و هرجای دیگری که توانست ابلاغ نمود و با هجرت ها و مجاهدات خستگی ناپذیر خود به تبیین آن پرداخت و همگان را از ماهیت ظلم ستیزی و حق جویانه آن آگاه کرد.
زینب (س) در شجاعت و شهامت، سخنوری و نطق، عقل و تدبیر و هدایت و رهبری هر آنچه را که از محضر پیامبر (ص) و علی و فاطمه و حسنین (ع) آموخته بود در مرحله عمل پیاده کرد و ذره ای ضعف از خود نشان نداد.
پیروزی نهضت عظیم حسینی (ع) مرهون زحمات و تلاش های بی وقفه زینب کبری (س) بوده و ویژگی های خاص این بانوی بزرگوار در اسارت، موجب شد که این نهضت جاوید و ماندگار مانده و به سرمنزل مقصود برسد.
نائبه الحسین
از جمله ویژگیهای حضرت زینب (س) که جزء القاب ایشان نیز می باشد نائبه الحسین است. این ویژگی نائب برادر بودن خصوصیت و ویژگی منحصر و مخصوص ایشان می باشد. زینب (س) در انجام رسالتی که بر عهده اش بود کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت در راه زنده نگهداشتن قیام و نهضت برادر خود بکار برد. مرحوم سید نعمت الله جزایری در این باره می گوید مقام و منزلت زینب (س) قریب مقام امامت بود که از طرف برادر در کربلا، در روز عاشورا یا شب آن نائل شد[1]. امام حسین (ع) در روز عاشورا و قبل از آن مکررا به مناسبت های مختلفی به خواهر خود وصیت و سفارش می کرد که پس از شهادتش صبر و تحمل کند و هرگز کاری که موجب شادی دشمن می شود انجام ندهد. آن زمانی که حضرت(ع) از اسب به زمین افتاد، زینب بلافاصله خودش را به بالین برادر رساند، خود را روی بدن برادر انداخت و فرمود: آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ و .... با گریه و زاری زینب (س)، امام(ع) به هوش آمدند و فرمودند: ... "یا اُختاه هذا یوم التناد و هذا یوم الذی و عدنی بهِ جدی و هو الی مشتاق"، خواهرم صبر پیشه کن. بنابراین آخرین کسی که در واپسین لحظات، سخن برادر را شنید و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردید، زینب (س) بود.
حضور فعال در همه صحنه ها
از دیگر ویژگی های حضرت زینب (س) حضور فعال او در صحنه های جهاد و مبارزه با ستمکاران بود. از آن هنگامی که خودش را شناخت و توانست بین حق و باطل تمییز بدهد در جریانات سیاسی-اجتماعی حضور داشت. گویی زینب باید شاهد و ناظر حوادث تاریخ باشد تا در موقع مناسب بتواند به وظیفه خود که همان رساندن کاروان حسینی به سر منزل مقصود است عمل کند. زینب (س) شاهد بود که چگونه جد بزرگوارش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، چگونه دنیا طلبان به خانه فاطمه (س)، محل نزول ملائکه الله هجوم بردند و چگونه آنجا را آتش زدند و مادرش را مضروب ساخته، پدرش را ریسمان بر گردن به طرف مسجد بردند. زینب حاضر بود، می دید که چگونه میخ در به پهلوی مادر فرو می رود و چگونه برادر کوچکش محسن سقط می شود. زینب شاهد بیست و پنج سال خانه نشین شدن علی (ع) بود. وی شاهد بود که پس از خلافت پدرش چگونه دوستان و نزدیکان او از شدت عدالت علی (ع) از دورش پراکنده شده و به دشمنی با او برخاستند. زینب می دید که پدرش در این مدت چهار سال و اندی با مشکلات اساسی و بزرگی همچون ناکثین و مارقین و قاسطین روبرو است و سرانجام شاهد ضربت خوردن و شهادت پدرش بوده است.
و باز هم در آن زمانی که برادرش امام حسن(ع) پس از پدرش خلافت را به دست گرفته و با مشکلاتی مواجه می شود و با بدترین و پلید ترین دشمن اسلام یعنی معاویه به مبارزه می پردازدشاهد و حاضربود. زینب می بیند که یاران معاویه چشم و گوش بسته مطیع فرمان او بودند ، اما امام حسن(ع) یارانی دارد که به طمع دنیا حضرت را تنها گذاشته و به معاویه پیوستند. خیانتی که موجب شد حضرت به ناچار پیمان صلح را امضاء نماید. آری زینب در جریان تمامی این حوادث و اتفاقات قرار داشت.
و اما حضور زینب(س) با امام حسین(ع) در نهضت کربلا حکایتی دیگر است در اینجا زینب(س) هم هدف و آماج تیر حوادث و مصائب قرار می گیرد. هم باید مصیبت از دست دادن برادر و بستگان نزدیک خود را تحمل کند و هم اسیر شود و در عین حال در اسارت باید مبارزه و جهادی داشته باشد. زینب(س) باید در همه عرصه های جهاد و مبارزه حضوری فعال داشته باشد هم خطیب باشد، هم محا فظ حضرت سجاد (ع) و اسرای دیگر، هم هدایتگر، خط دهنده، ترسیم کننده خط مشی سیاسی و هم مبین احکام شرع و جوابگوی یاوه سرایی دشمن. زینب (س)باید اهانت ها و دروغ ها و نسبت های بی اساس دشمنان به شهدا را پاسخ گوید و حقیقت امر را روشن سازد.
بنابراین در جریان اسارت اگر احیانا کسی به شهدای کربلا دروغ و افترایی را مرتکب می شد، زینب(س) خاموشی و سکوت را بر خود روا نمی دانست و دروغش را بر ملا می ساخت و در یک کلام حضور زینب در اسارت باعث شد که تاریخ عاشورا از هرگونه دروغ و تحریف مصون و محفوظ بماند.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود سِرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
صفت اضداد
از دیگر ویژگی هایی که در زینب کبری(س) می توان یافت، وجود صفات و خصوصیات متضاد و مختلف در ایشان است. ایشان همانندپدر بزرگوارش حضرت امیرالمومنین (ع) همان طور که علما و محققین[2] کشف کرده و گفته اند، دارای صفات و خصوصیات متضاد و مختلف بوده است یعنی در زمانی از آن بانو یک نوع صفت سراغ داریم و در زمانی دیگر صفتی ضد آن. به عبارت دیگر، خصوصیاتی در آن حضرت وجود داشت که کاملا منافی و متضاد با هم بوده اند.
شاید برای بسیاری از افراد شگفت انگیز باشد که بگوییم زینب(س) هم دارای صفات مختلف و متضاد بوده است. البته زینب به آن مرتبه ای که علی (ع) دست یافت نمی رسد، ولی بالاخره در طول حیات زینب(س) هم صفاتی می بینی که حتی با طبیعت و خصوصیات زنان معمولی سازگاری ندارد. مثلا از جمله صفاتی که در زنان بیشتر از مردان وجود دارد؛ رقّت قلب و احساسات و عواطف است که به مجرد دیدن و یا شنیدن حادثه و واقعه ای تأثر آور متاثر شده و چه بسا از دیده شان اشک جاری می شود. زینب (س) هم مستثنا از این خصوصیت نمی توانست باشد، ایشان هم رقت قلب نشان می دهد و از دیدن ناراحتی و مصیبت، متاثر و مغمون می گردد. در شب عاشورا هنگامی که امام حسین (ع) مشغول تمیز کردن شمشیر بود و با خودش اشعاری زمزمه می کرد، زینب (س) فورا شروع کرد به گریستن و گریه و ناله ای سر داد و سپس بی هوش شد. اما همین زینبی که چنین رقّتی دارد و از اینکه برادرش را از دست خواهد داد می گرید و بی هوش می شود، در جریان اسارت کوچک ترین گریه و ضعفی از خود نشان نمی دهد و حتی امام سجاد(ع) را تسلیت می گوید. باز در جایی دیگر می بینیم که زینب زنی است که از شدت حجاب و عفت کسی او را نمی بیند و صدایش به گوش نامحرمی نمی رسد، حتی نزدیک ترین همسایه ها. هرگاه می خواهد برای زیارت مرقد نبی اکرم (ص) برود شبانه و آن هم با محافظت کامل پدر و برادرانش حرکت می کند. زینب(س) به پیروی از مادرش فاطمه زهرا (س) که فرمودند: "بهترین چیزبرای زنان این است که مردان نامحرم آنان را ندیده وخودشان نیز ایشان را نبینند" [3]، در حفظ حجاب و عفت خود می کوشد. اما همین زینب(س) در عاشورا و در بازار کوفه در میان جمع کثیری از زن و مرد و پیر و جوان فریاد می زند و صدای خود را هرچه توان دارد، بلند می کند تا همه بشنوند، چراکه رسالت الهی اش اینگونه اقتضا می کند ،آنچنان حیا و عفت را با فصاحت و بلاغت و نیز شجاعت و شهامت در می آمیزد که اعجاب همگان را بر می انگیزد. راوی می گوید:" لم اَرَ والله خفره قط انطق منها"[4] به خدا سوگند من زنی را ندیدم که به این اندازه حیا و عفت داشته باشد و در عین حال گویاتر و تواناتر از زینب(س) باشد.
رعایت حدود شرعی و الهی
برای بسیاری از مردم- غیر از معصومین (ع) - مقدور و میسور نیست که تحت هر شرایطی خدا و احکام الهی را به یاد داشته باشند. معمولا در هنگام مواجهه با سختی، بسیاری از افراد خود را می بازند.
اما حضرت زینب (س) از جمله اولیاء الهی است که در بحرانی ترین لحظات زندگی خود درحالیکه مصایب از هر طرف او را احاطه کرده بود، به وظیفه الهی خود عمل نمود. حتی از دست دادن خامس آل عبا(ع) تنها یادگار مادر و جدّ بزرگوارش، نتوانست این خصیصه زینب (س) را تحت الشعاع قرار دهد. امام زین العابدین (ع) در باره عمه اش زینب (س) فرمود: حتی در آن شب غم و اندوه که روزش سید الشهداء و یارانش را شهید کردند نماز شب از عمه ام زینب ترک نشد منتهی نشسته نماز خواند چون توان ایستادن را از دست داده بود.[5]
اساسا آرام بخش دل زینب در تحمل آن مصائب، در طول حیاتش خصوصا در واقعه عاشورا، ارتباط با خدا بود و بس. لذا هیچگاه زینب(س) این ارتباط را قطع نکرد و یک لحظه برخلاف رضا و مصلحت الهی اندیشه ای به دل راه نداد. بلکه حتی شکرگذاری هم می کرد و نمازش در شب یازدهم محرم در واقع حمد و سپاس الهی بود بر نعماتی که ارزانی نموده است.
نقل شده وقتی اسرا را وارد کوفه کردند مردم کوفه از روی ترحم به اطفال به اسیران نان و خرما می دادند زینب(س) فریاد می زد: ای اهل کوفه صدقه بر ما حرام است. پس زینب(س) در رعایت حلال و حرام الهی هیچ گونه سهل انگاری نمی کرد و در این خصوص به هیچ عنوان راضی نمی شد که بی تفاوت باشد. اگرچه اطفال و زنان اهل بیت راه دور و درازی طی کرده و خسته و گرسنه هستند، اما جواز اَکل صدقه را صادر نمی کند. اگر گرسنه اند، زینب(س) حاضر است از سهمیه غذایش بگذرد و نان خود را بین بچه ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد و از شدت ضعف و گرسنگی نشسته نماز بخواند،[6] اما اجازه نمی دهد که ذره ای از صدقه را تناول کنند.
حضرت زینب (س) پس از برادرش امام حسین (ع) مدت زیادی زندگی نکرد اما در همین مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد. ایشان در مدت حیات خود پس از عاشورا لحظه ای آرام ننشست و در امر پیام رسانی با زبان حال و زبان قال فعالیت داشت. بطوریکه در کوفه و شام چنان سخنرانی و عزاداری و نوحه سرایی نمود که شرایط و اوضاع و احوال را عوض کرد و یزیدیان را در هراس و وحشت انداخت.
حضرت زینب (س) تا مزه پیروزی را در کام یزیدیان و بنی امیه تلخ نکرد و تا در جام فاتحین قطرات زهر کشنده نریخت راحت ننشست و تا پایان عمر به این کار پرداخت و سرانجام این بانوی بزرگوار در نیمه رجب سال 62 ه.ق. به دیدار حق شتافت.
دختر همسایه، عروسک را که دید به گریه افتاد و گفت خیلی عروسک دوست دارد اما پدرش نمیتواند مانند او را برایش بخرد؛ ناهید به خانه که آمد عروسک همراهش نبود.
شهیده «ناهید فاتحیکرجو» در چهارمین روز از تیر ماه سال 1344 در شهر سنندج به دنیا آمد. با شروع حرکتهای انقلابی مردم، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیماییها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیریهای ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاریاش را با نیروهای ارتش و سپاه آغاز کرد. ناهید بیشتر وقتش را به خواندن کتابهای مذهبی و قرائت قرآن و انجام فعالیتهای اجتماعی میگذراند.
ناهید اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد که به دست نیروهای ضدانقلاب اسیر شد و 11 ماه توسط ضدانقلاب شکنجه شد؛ موهای سرش را تراشیده و ناخن دست و پایش را کشیدند تا به امام خمینی(ره) توهین کند اما او شهادت را به زندگی با ذلت ترجیح داد. ناهید فاتحی در حالی که 16 سال بیشتر نداشت توسط ضد انقلاب زنده به گور شد و به شهادت رسید.
«محمد فاتحی کرجو» پدر این شهیده خاطرهای از فرزندش را روایت میکند:
ناهید از همان کودکی با دیگران فرق داشت. کوچک که بود کلافه میشدیم، از بس سؤال میکرد. کنجکاوی او همه را کلافه میکرد. حتی در مورد مسائل بدیهی هم سؤال میکرد. انگار میخواست ته و توی همه چیز را دربیاورد. تا جایی که قادر به جواب دادن نبودیم.
او از کودکی دلی به وسعت دریا داشت و معنای محبت و همدردی را به خوبی درک میکرد به طوری که مادرش از دست او کلافه میشد. هر وقت با بچهها بازی میکرد، در خانه هر چه میوه و خوراکی داشتیم خودش میبرد تا با بچهها تقسیم کند و با آنها بخورد.
من از پرسنل ژاندارمری بودم. زیاد به مأموریت میرفتم. یک بار که برای او عروسک گران قیمتی آوردم، عروسک را با خودش برد بیرون تا با بچههای همسایه بازی کند. وقتی برگشت، عروسک همراهش نبود. مادرش پرس و جو کرد که عروسک را چه کردهای؟ تو که آن را با اصرار بیرون بردی، چرا آن را با خودت نیاوردی؟ ناهید گفت آن را به دوستم دادهام تا با آن بازی کند. مادرش از او ناراحت شده بود. عصر آن روز عروسک را برگرداند و گفت دوستم عروسک ندارد. وقتی گریه کرد و گفت بابایم برای من عروسک نمیخرد دلم برای او سوخت. دختر خوبی است. عروسک خودم را به او دادم و گفتم عروسکم را خراب نکند. او هم با عروسک بازی کرد و بعد آن را به من برگرداند.
***
رابطه صمیمی و خوبی با بچههای دیگر داشت. مادرش همیشه نگران او بود. به خاطر همین رفتارهایش نگران بود او را گول بزنند. هر کسی یک نفر دوست صمیمی دارد، ولی او با همه دوست بود و با هر کس متناسب با شخصیتش صمیمی بود.
چهار، پنج ساله که بود، اگر تا سر کوچه هم میرفت، محجبه بود. چادر سرش میکرد. زنبیل کوچکی داشت که دستش میگرفت. انگار که سالهاست زن خانه است! همسایهمان جلو او را میگرفت و میگفت چادرت را به من میدهی؟ و ناهید میگفت نه، آخه برای تو بزرگ است!
***
به پاکیزگی و تمیزی خیلی اهمیت میداد. از کوچکی خانم بود. یک روز در حیاط را باز کرده بود و چادرش را دورش پیچیده بود و در چارچوب در نشسته بود و به کوچه نگاه میکرد. بچهها در کوچه بازی میکردند؛ به او گفتم چرا نمیروی با بچهها بازی کنی؟ گفت دیشب باران آمده، زمین پر از گل است، لباسم کثیف میشود.
بچههای دیگر را مادرشان مجبور میکند، هر شب مسواک بزنند ولی او هر شب قبل از خواب بدون اجبار مسواک میکرد. بچهها به او میگفتند «وسواسی»!
سالهاست که منطقه ی خاورمیانه با چند مشکل مهم و اساسی روبرو بوده و یکی از بحرانی ترین مناطق جهان به شمار می آید .
مهم ترین و بارز ترین و اساسی ترین ریشه بحران خاورمیانه مسأله فلسطین و جنگ مداوم رژیم جعلی اسرائیل با مردم فلسطین و با برخی از کشورهای همجوار فلسطین اشغالی از جمله لبنان است. از سال 1948 تا کنون که اسرائیل اعلام موجودیت کرده است، حملات بی وقفه این رژیم علیه ملت فلسطین ادامه داشته است. میلیون ها نفر از مردم فلسطین از سرزمین خود رانده و آواره شده اند و هزاران نفر از آنها به اسارت رژیم صهیونیستی در آمده اند و هزاران نفر دیگر هم به شهادت رسیده و ده ها هزار نفر نیز زخمی شده اند. منطقه ی خاورمیانه به خاطر شرایطی که رژیم اشغالگر قدس ایجاد کرده، به منطقه ای بحرانی و متشنج و نا آرام تبدیل شده است. دشمن صهیونیستی در ماه های اخیر و به خصوص پس از مرگ مغزی شارون - قصاب فلسطینی ها- به منظور نشان دادن عدم تغییر سیاست های ضد بشری خود، اقدامات تروریستی خویش را بر ضد ملت فلسطین شدت بخشیده است از سویی همچنان به صورت شبانه روزی دست به یورش وحشیانه به خانه و کاشانه ی مردم فلسطین می زند و به کشتار و ترور مردم و شخصیت های فلسطینی ادامه می دهد از سوی دیگر فشار خود را برای نادیده گرفتن انتخابات مردم فلسطین ادامه داده و با فشار سیاسی سردمداران آمریکا بر دولت های عربی و بر رئیس دولت خودگردان فلسطین می خواهد دولتی دیگر را در فلسطین ، آن چنان که خود می پسندد - بر سر کار آورد. اسرائیل هر روز و به طور مرتب، سرزمین فلسطین را ویران می کند. بر شدت تخریب زیربناها و اقتصاد آن، می افزاید. فضای ناامن برای زندگی همه ی مردم فلسطین به وجود می آورد. آیا در این شرایط مردم جهان می توانند سکوت کنند؟ اسرائیل انتخاب مردم فلسطین را در برگزیدن دولت مردانشان بر نمی تابد و مردم آن سامان را به خاطر انتخاب دولت مورد نظر خود به صورت دسته جمعی تنبیه می کند. وزرا، نمایندگان مجلس و منتخبین مردم فلسطین را از درون خانه هایشان دستگیر و زندانی می کند. هزاران فلسطینی را در طی سالهای طولانی و در شرایط بسیار بد و غیر انسانی در زندانهای مخوف در حبس های طولانی نگه می دارد . رژیم صهیونیستی می خواهد نوع حکومت فلسطینیان و افراد مناسب برای دولت این کشور را به آنها دیکته کند. روزی نیست که مردم سرزمین فلسطین توسط نظامیان وحشی و جنگنده های اسرائیل کشته و یا زخمی نگردند. فلسطین تنها سرزمینی در دنیا است که حقوق بشر در آن به صورت شبانه روزی از سوی رژیم اسرائیل نقض و ضایع می گردد. ولی پرچم داران مدعی حقوق بشر همیشه در برابر این جنایات سکوت کرده اند. آنها - به خصوص رژیم آمریکا - هر روز اسرائیل را تشویق به جنایات بیشتر می کنند. آیا مردم دنیا می توانند در برابر این ظلم آشکار به سکوت خود ادامه دهند؟ چرا آمریکا بایستی سالانه بیش از سه میلیارد دلار در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد؟ تا اسرائیل آن را خرج کشتن و حمله به مردم فلسطین بنماید. چرا آمریکا به طور مرتب تسلیحات و تجهیزات کشتار فلسطینیان را در اختیار رژیم اسرائیل می گذارد؟ چرا اسرائیل تنها مرکز عمده ی ذخیره و نگاه داری سلاح های هسته ای در خاورمیانه است؟ اسرائیل با بمب های هسته ای خود، کدام ملت را می خواهد نابود کند؟ چرا فلسطینی ها باید همیشه در محاصره ی دائمی نظامیان اسرائیلی باشند و چرا آنان نباید راهی به دنیای آزاد داشته باشند؟ چرا اسرائیل باید اجازه یابد که با کشیدن یک دیوار بزرگ و طویل بتونی، میلیون ها فلسطینی را در سرزمینشان به طور دسته جمعی زندانی کند؟ چرا جامعه بین المللی با سکوت خود، از مجموعه ی اقدامات ضد بشری رژیم صهیونیستی چشم پوشی می نماید؟ چرا بایستی مدافعان تجاوز اسرائیل به مردم فلسطین و لبنان که خود را جامعه بین المللی می نامند بین اشغالگر و اشغال شده علامت تساوی بگذارند و مقاومت در برابر اشغال و تروریسم دولتی اسرائیل را تروریسم بنامند؟ آیا آنها می خواهند اشغال را توجیه کنند؟ چرا ملت هایی که از مردم مظلوم فلسطین حمایت می کنند و به وحشی گری ها و جنایات دائمی اسرائیل اعتراض می نمایند، آنها را به عنوان حامیان تروریسم معرفی می کنند؟ چرا باید آمریکا اجازه داشته باشد به طور مرتب اسرائیل را به پیشرفته ترین سلاح های کشتار جمعی و بمب های ضد نفر خوشه ای و هواپیما های بدون سرنشین جاسوسی و تجهیزات ترور و شکنجه مجهز نماید و پیشرفته ترین فناوری ها را برای تولید سلاح های ضد بشری در اختیار قاتلین مردم فلسطین قرار دهد؟ آیا بازهم باید سکوت کرد؟ آیا فلسطینی ها در برابر ظلم مداوم به فرزندان و سرزمینشان ، حتی اجازه فریاد زدن در برابر صهیونیست ها را ندارند؟ آیا آنها نباید دست به انتفاضه و قیام همگانی علیه دشمن خود بزنند و از توان خود و جان های خود برای مقاومت مشروع و قانونی استفاده کنند؟ مردم دنیا برای جلوگیری از کشتار مستمر زنان و کودکان و کهنسالان و جوانان بی گناه فلسطینی به چه راه حلی می اندیشند ؟ آیا دولت های منطقه ی خاورمیانه باید همیشه یاور ظالم باشند و در برابر ظلمِ به مظلوم، ساکت بنشینند؟ یا بنا به فرمایش مولای آزادگان جهان امام علی ابن ابی طالب علیه السلام یاور مظلوم و دشمن ظالم باشند؟«کونوالظالم خصماً و للمظلوم عوناً»
حال که در نظام بین الملل و در مناسبات جهانی هیچ مرجعی برای رسیدگی به حقوق مردم فلسطین که از سوی رژیم خودکامه اسرائیل به طور مرتب زیرپا گذاشته می شود وجود ندارد، چه وسیله ای برای ابراز نارضایتی و اطفای آتش خشم مردم جهان در برابر جنایات رژیم اسرائیل وجود دارد؟ وقتی هر روز رسانه های گروهی و رادیو و تلویزیون ها و مطبوعات غربی برای توجیه کشتار مردم فلسطین و در حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی مطرح می کنند که: چند تروریست فلسطینی به دست سربازان اسرائیلی کشته شدند، چه باید کرد؟ مردم بی دفاع و بی پناه فلسطین از چه مرجعی باید تعریف تفاوت حقوقی و قضایی صفت خود را به نام تروریست غیر مسئول و صفت قاتلین خود را با عنوان سرباز مسئول خواستار شوند؟ پرسش اساسی مردم دنیا از آمریکا و اسرائیل این است که چرا حرفه و شغل این رژیم ها و حامیانشان در پنهان کردن اساس اجبار مردم ستم دیده ی فلسطین به دفاع از حق مشروع خود است؟ پرسش اساسی مردم زیر ستم جهان این است که اگر وظیفه و نقش سازمان ملل متحد در منشور آن سازمان ، تأمین صلح و امنیت ملل جهان ثبت شده است ، پس چرا این سازمان در بیش از مدت پنجاه سال عمر خود، به خاطر سلطه بی چون و چرای دولت های صاحب حق وتو در شورای امنیت، به هیچ قدرت بنیادی برای تأمین صلح و امنیت مردم جهان تبدیل نشده است؟ و چگونه است که تمامی قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل در مورد تخلیه اراضی اشغالی فلسطینیان از دست قوای اسرائیل، بدون هیچ گونه بیمی از عکس العمل سازمان ملل، به سطل زباله ریخته می شود و به اجرا در نمی آید؟ چرا اسرائیل با داشتن بیش از 200 کلاهک اتمی در زرّاد خانه های خود هیچ یک از قطعنامه های تحریم سلاح های اتمی را امضا نکرده و به NPT نپیوسته است؟ پاسخ مشخص است. چون آمریکا از اسرائیل ، حمایت همه جانبه می کند و اسرائیل پایگاه بزرگ و سرپل نظامی آمریکا در خاورمیانه برای سلطه بر مردم این منطقه است. متأسفانه شورای امنیت سازمان ملل در جریان جنگ اخیر ارتش اسرائیل علیه مردم لبنان، چهره ی سیاهی از خود به نمایش گذاشت. این شورا علی رغم خواست دولت لبنان، مردم جهان و سران کشورهای عربی از تشکیل جلسه به موقع برای توقف حملات ارتش اسرائیل به لبنان ، خودداری نمود و آنقدر زمان و فرصت در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد تا ظرف 33 روز، ارتش جنایت کار اسرائیل تمام زیربناها و تأسیسات اقتصادی مردم لبنان را منهدم نموده و بیش از یک میلیون نفر از جمعیت آن کشور را آواره و بی خانمان نماید و تنها در زمانی که اسرائیل به آمریکا اعلام نمود که هیچ گونه راه حل نظامی برای شکست حزب الله وجود ندارد، آنگاه شورای امنیت سازمان ملل اقدام به صدور قطعنامه ای نمود که آنهم ضمن توقف عملیات جنگی و نه آتش بس دائمی، بتواند فشار سیاسی جدیدی را بر مردم لبنان و به نفع اسرائیل اعمال نماید. این بی عدالتی ها را چگونه باید از بین برد؟ مردم لبنان پس از سالیان دراز که تحت فشار و حملات مداوم اسرائیل قرار داشته اند به این نتیجه رسیدند که نمی توانند منتظر اقدامات بین المللی برای کاهش جنایات دشمن باشند. آنها تشخیص داده اند که برای نجات خود از بمباران ها و گلوله باران های دشمن صهیونیستی و بیرون کردن نظامیان اسرائیل از سرزمین خویش، باید خود ، دست به کار شوند. در نتیجه در درون خود مقاومتی مردمی را براساس عقاید اسلامی شکل داده اند و حزب الله را پدید آورده اند. مردم لبنان هم اکنون درک کرده اند که وجود حزب الله عامل اصلی امنیت، ثبات و آرامش سرزمینشان است. ملت فلسطین هم احساس کرده اند که انتظار از دولت های قدرتمند، و نیز تنها چشم دوختن به کمکهای دولتهای عربی بی فایده است. آنها درک کرده اند که تمام قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل برای محکوم کردن جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، در زمان های مختلف و در سالیان دراز، فقط و فقط به خاطر مخالفت آمریکا و وتوی شیطان بزرگ به تصویب نهایی نمی رسد. لذا با دست خالی دست به قیام بزرگ انتفاضه زدند تا سرنوشت خویش را خود، بدست گیرند. در این شرایط مردم جهان هم نمی خواهند تنها نظاره گر صحنه های کشتار و ترور مردمان بی سلاح فلسطینی باشند بلکه آنها هم می خواهند نقش مهم خود را در حمایت از مردم فلسطین اِعمال کنند. البته مسلمانان وظیفه ای بالاتر دارند زیرا پیامبر اعظم محمد مصطفی (ص) فرمود:« مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِالمُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلم»بنابراین همه ی دلسوزان عالم به دنبال راه حلی عملی برای پایان دادن به ریشه های نا امنی در منطقه ی خاورمیانه هستند. حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی، بر اساس بینش اسلامی و تأسّی به قرآن مجید، راه را به همه ی آزاداندیشان و صلح خواهان جهان نشان داده است. برای اولین بار از زمان اشغال فلسطین و به منظور وارد کردن قدرت عظیم مسلمانان و مستضعفان جهان در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، بنیان گذار انقلاب اسلامی و پرچم دار نهضت جهانی اسلام، در 27 سال پیش، آخرین جمعه ی مبارک ماه رمضان را که از ایام قدر است به عنوان روز قدس انتخاب نمودند تا مسلمانان جهان و دولت های اسلامی طی مراسمی، همبستگی بین المللی خود را در حمایت از حقوق قانونی مردم فلسطین اعلام نمایند و با پیوستن به یکدیگر، دست این رژیم غاصب و پشتیبانان آن را از سر ملت فلسطین کوتاه نمایند. با این اقدام امام راحل عظیم الشأن، مسأله فلسطین به عنوان مهمترین دغدغه جهان اسلام مطرح و راه حل آزادی قدس و نجات مردم فلسطین نیز مشخص شد . اعلام روز جهانی قدس، مصیبت اشغال فلسطین را در رأس مسائل جهان اسلام معرفی کرد و از همه ی مسلمانان و مستضعفان جهان خواست تا با کمک یکدیگر به یاری خواهران و برادران خود در فلسطین بشتابند تا اسرائیل نتواند به اشغال سرزمین های فلسطینی ادامه دهد و ملت فلسطین را تضعیف نموده و از پای درآورد. اگر مردم مسلمان جهان در یک همایش عظیم جهانی در روز قدس، هر کدام ، بنابر توصیه ی حضرت امام خمینی، یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب خواهد برد.... به امید آن روز
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است.
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم.
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده.
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید.
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد.
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد...
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.
امام مهدى(ع) در کلام امام حسین(ع)
وجود مقدس حضرت بقیةاللهالاعظم ، اروحنالهالفداء، در معارف به عنوان خونخواه کشته کربلا (1) شناخته شده و شیعیان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسین(ع) و یارانش را یکى از آرزوهاى بزرگ خود مىدانند، (2) تا جایى که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتى مىدهند:
اعظمالله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع)و جعلنا و ایاکم منالطالبین بثاره مع ولیهالامامالمهدى من آل محمد: (3)
خداوند پاداش ما را در عزاى مصیبتحسین(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانى که به همراه ولىاش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمىخیزند قرار دهد.
در یک کلام نام حسین(ع) و مهدى(ع) براى شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتى که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و پایان بخش آن حضرت بقیةاللهالاعظم (ع) است.
در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایىناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(ع) رسیده است اشاره کنیم:
1. نسب مهدى(ع)
حضرت اباعبداللهالحسین(ع) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(ع) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کردهاند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است:
دخلت على جدى رسولالله (ص) فاجلسنى علىفخذه و قاللى: اناللهاختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء (4)
بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیامکننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.
این موضوع که قائم آل محمد(ص) از نسل حسین(ع) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایتشده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبتبه نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مىسازد.
دخلتعلىالنبى (ص)فاذاالحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انتسیدابن سیدانت، امامابنامام، نتحجةابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم. (5)
بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نهگانهاى، از نسل تو نهمین حجت و قیامکننده آنان بر خواهد خاست.
2. عدالتگسترى مهدى(ع)
عدالت و تشکیل جامعهاى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مىگذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریتخسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیدهاند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند.
از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبداللهالحسین(ع) نقل شده و در آن آمده است:
لولم یبق منالدنیاالا یوم واحد، لطولالله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل منولدى، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسولالله (ص) یقول (6)
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.
پیامبر گرامى اسلامى (ص) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(ع) را چنین بیان مىکنند:
... و جعل من صلبالحسین(ع) ائمة یقومون بامرى ...التاسع منهم قائم اهل بیتى، مهدىامتى، اشبهالناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دینالله ...فیملاالارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما. (7)
... خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مىدارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مىباشد. او شبیهترین مردمان استبه من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مىشود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مىسازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز مىکند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.
3. صابران در غیبت مهدى(ع)
یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مىکند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمىدهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلتبسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبتبر شمرده شده است.
حضرت سیدالشهداء (ع) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مىورزند مىفرماید:
منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابىطالب، و آخرهم التاسع منولدى، و هوالقائم بالحق، یحیىالله بهالارض بعد موتها، و یظهر به دینالحق علىالدین کله، ولو کرهالمشرکون. له غیبة یرتد فیهااقوام و یثبت فیها علىالدینآخرون، فیؤذون و یقال لهم: متى هذاالوعد ان کنتم صادقین،اما انالصابر فى غیبتهعلىالاذى و التکذیب بمنزلةالمجاهدبالسیف بین یدى رسولالله (ص) (8)
در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علىبنابىطالب(ع) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مىکند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مىدهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مىگردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مىمانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مىگویند:
پس این وعده چه شد اگر راست مىگویید؟ آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا(ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است.
شاید بتوان گفت فضیلتهاى بىشمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمردهاند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مىکنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است:
...فلا یستفرنکالشیطان، فانالعزةللهولرسوله وللمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى منالاذى والخوف، هو غدا فى زمرتنا... (9)
شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمىدانند ، آیا نمىدانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مىبیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود...
4.خصال مهدی (ع)
حضرت مهدى(ع) عصار و فشرده عالم هستى (10) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد.
در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مىتوان به روایت زیر که از حضرت اباعبداللهالحسین(ع) نقل شده اشاره کرد:
فىالقائم منا سنن منالانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة منموسى و سنة منعیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطولالعمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلافالناس فیه، واما منایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(ص) فالخروج بالسیف. (11)
در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیدهماندن ولادت و کنارهگیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(ص) قیام با شمشیر را
.
به نام خدای بخشایشگر
السلام علیک یا حسین بن علی
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
السلام علیک یا سید الساجدین
میلاد پربرکت امام حسین و حضرت ابوالفضل و امام سجاد بر تمامی مسلمانان مبارک باد
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
مدهای غربی سالهاست که در خانههای ایرانیان جا خوش کردهاند؛ لباسهایی برگرفته از فرهنگ بیگانه تن پوش دختران و پسران را شکل میدهد و در این میان آنقدر سرگرم موضوعات سیاسی شدهایم که متوجه نیستیم جوان امروزی تا چه اندازه با پدر و مادر خود متفاوت شده و چگونه ضد ارزشها برایش به یک ارزش تبدیل شده است.
در سال 85 نمایندگان مجلس پس از حس کردن خطر نفوذ مدلهای غربی به کشور و جایگزینی آن با مدهای ایرانی پا به رکاب شده و قانون ساماندهی مد و لباس را مصوب کردند؛ قانونی که فقط بر روی کاغذ نوشته شد و هیچگاه رنگ اجرا را به خود ندید چرا که اگر شاهد همکاری مناسب میان نهادهای مسئول در راستای قانون ساماندهی مد و لباس بودیم هماکنون وضعیت حجاب و پوشش در سطح شهر چنین نبود.
طبق قانون ساماندهی مد و لباس کارگروهی برای ساماندهی وضعیت مد در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تأسیس شد و نهادهایی همچون وزارت آموزش و پرورش، بازرگانی، صنایع، صدا و سیما و سازمان مدیریت برنامه ریزی پا به رکاب شدند تا وضعیت پوشش در کشور را سامان دهند اما عزمی که کامل جزم نشود سرانجامی جز شکست نخواهد داشت و اینگونه است که پس از گذشت 5 سال از تصویب قانون ساماندهی مد و لباس وضعیت پوشش در کشور سامان نیافت.
وزارت ارشاد و ناکامی در ترویج نمادهای ایرانی و اسلامی
-----------------------------------------------------------------------
وزارت ارشاد در قانون ساماندهی مد و لباس وظایف متعددی از جمله ساماندهی فرهنگی و هنری طراحان پارچه و لباس کشوردر قالب حمایت از ساختار مناسب از جمله تشکیل خانه طراحان پارچه و لباس ایران، اعمال تمهیدات لازم برای ترویج و تبلیغ نمادها پارچه و لباس ایرانی و اسلامی را بر عهده دارد.
وزارت آموزش و پرورش و فراموشی جشنواره سالانه لباس مدارس
------------------------------------------------------------------------
آشنا کردن دانشآموزان با شیوهها و مظاهر تهاجم فرهنگی غرب به ویژه در زمینه اشاعه و القای الگوهای رفتاری و ترویج مدگرایی کاذب در پوشش و آرایش، فراهم کردن زمینه طراحیهای متنوع برای لباس دانشآموزان، معلمان و کارکنان مدارس و برگزاری جشنواره سالانه لباس مدارس وظایف وزارت آموزش و پرورش در راستای ساماندهی مد و لباس هستیم.
وزارت بازرگانی و تسهیلاتی که اعطا نمیشود
---------------------------------------------------
وزارت بازرگانی در زمینه ساماندهی مد و لباس وظایف متعددی از جمله حمایت از طراحان و تولیدکنندگان پوشاک اسلامی، شناسایی تولیدکنندگان و فروشندگان موفق در زمینه تولید و عرضه لباسهای مناسب اسلامی و اعطای تسهیلات به آنها، پیگیری وضع و اعمال تعرفههای گمرکی بر واردات تجاری پوشاک و پارچههای خارجی بر اساس قانون و مقررات صادرات و واردات را بر عهده دارد.
وزارت صنایع و تولیدکنندگانی که حمایت نمیشوند
--------------------------------------------------------
حمایت از کارخانهها و تولیدکنندگان لباسهای منطبق با الگوهای ایرانی و اسلامی بهخصوص چادر با کیفیت، فراهم کردن امکان ارتباط مؤثر طراحان پارچه و لباسهای اسلامی با کارخانههای نساجی و تولیدکنندگان لباس برخی از وظایف وزارت صنایع در راستای ساماندهی مد و لباس است.
سازمان صدا و سیما و شکست محض در ترویج الگوهای پوشش ایرانی و اسلامی
-----------------------------------------------------------------------------------------
صدا و سیما نیز طبق قانون ساماندهی مد و لباس وظایفی از جمله ترویج الگوهای مناسب پوشش منطبق با ارزشهای فرهنگی، اسلامی و ملی در فیلمها و برنامههای مختلف، تهیه و ترویج برنامههای تلویزیونی برای معرفی و ترویج نمادها و الگوهای پارچه و لباس ایرانی و بومی مناطق مختلف کشور را بر عهده دارد.
سوء مدیریتها مانعی در دستیابی ایران به رتبه نخست مد اسلامی
---------------------------------------------------------------------------
فرحناز قند فروش عضو کمیته تحقیق و پژوهش کارگروه ساماندهی مد و لباس در گفتوگو با خبرنگار زنان باشگاه خبری فارس «توانا» معتقد است: ایران میتواند با طراحی مدلهای اسلامی، در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشد اما به دلیل برخی سوء مدیریتها، در این حوزه پیشرفت نکرده و نتوانستهایم تعیینکننده مد اسلامی برای کشورهای منطقه باشیم.
تعدادی زیادی از نمایندگان مجلس و فعالان حوزه مد و لباس معتقدند که ساماندهی وضعیت مد در کشور به طور کامل فراموش شده است و کارگروه ساماندهی مد و لباس وزارت ارشاد نیز عملاً در تعطیلی به سر میبرد.
فاطمه رهبر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در همین رابطه معتقد است: وزارت ارشاد وظیفه ساماندهی مد و لباس را به معاونت هنری این وزارتخانه سپرده اما این معاونت به دلیل مشغله بالای کاری، هیچگاه فرصت رسیدگی به مسئله مد و لباس را ندارد و این موضوع را به طور کامل فراموش کرده و کنار گذاشته است.
وی میافزاید: متأسفانه این کارگروه به صورت پراکنده فعالیت میکند یعنی در برخی مواقع فعالیت خوبی دارد و در مواقع دیگر کاملاً تعطیل است. وی افزود: عدم استمرار فعالیتهای کارگروه ساماندهی مد و لباس وزارت ارشاد باعث میشود تا حرکت مناسبی برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه صورت نگیرد و به همین دلیل شاهد این موضوع هستیم که وضعیت حجاب در جامعه هر روز بدتر از قبل میشود.
پارک فناوری مد و لباس وعدهای که هیچگاه عملی نشد
---------------------------------------------------------------------
رهبر معتقد است که پارک فناوری مد و لباس میتوانست مکان مناسبی برای جمع شدن فعالان حوزه مد در کنار هم و طراحی پوشش مناسب در جامعه باشد اما وزارت ارشاد تنها وعده افتتاح این پارک را داد و هیچگاه آن را به مرحله اجرا نرساند.
تعطیلی ساماندهی مد و لباس
----------------------------------------
لاله افتخاری نماینده مجلس شورای اسلامی نیز ساماندهی مد و لباس در کشور را تعطیل دانسته و میگوید: طبق قانون نهادهای مختلف از جمله وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما وظیفه دارند تا لباسهای ایرانی و متناسب با فرهنگ ملی را ترویج دهند اما عملاً هیچ تلاشی را در این زمینه انجام نمیدهند.
وی بیان میکند: بازار لباس و مد در کشور جای انتقادهای بسیاری دارد چرا که اکثر لباسهای موجود در ویترین مغازهها برگرفته از مدلهای غربی است و به ندرت میتوان لباسی متناسب با معیارهای ایرانی و اسلامی یافت.
بنابراین گزارش، رهبر معظم انقلاب سال 81 فرمودند: «بنده با مد خیلی موافقم جزء آدمهایی هستم که به مد گرایش دارم اما مدی که از داخل جوشیده باشد چون مد یعنی ابتکار و نوآوری نه چیزی که از بیرون بیاید مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما، همهاش دارد از بیرون میآید.»
این سخنان رهبر معظم انقلاب نشان از اهمیت مسئله مد در کشور دارد و تائیدی بر نفوذ فرهنگی غرب به کشور است اما ساماندهی وضعیت مد و لباس همچنان جزء دست آخرترین دغدغههای مسئولان است.